بسم الله الرحمن الرحیم

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*



سخنى با مجرّدان

استحباب ازدواج، منحصر به ثروتمندان وکسانى نیست که توان فراهم آوردن مقدمات آن را دارند، بلکه این استحباب حتى شامل فقرا و بى بضاعتان که توان ازدواج ندارند نیز مى شود که توجه به این نکته کمک فراوانى در حل مشکل عزوبت خواهد کرد.
روزى یکى از اصحاب جوان رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) نزد ایشان آمد و گفت: من و مادرم مالى نداریم که غذاى امروزمان را تهیه کنیم. او انتظار داشت که رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) چیزى به او بدهد، امّا حضرت به او فرمودند: ازدواج کن!. آن جوان گمان کرد که رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) سخنش را درست نشنیده و لذا دوباره گفت: من مالى ندارم که حتى غذاى امروز ظهرم را تهیه کنم. آن وقت چگونه ازدواج کنم؟! رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) باز فرمودند: ازدواج کن! مرد جوان نیز سخنش را تکرار کرد و این بار هم رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به او فرمودند: ازدواج کن!
او از این که مى دید پیامبر کریم ـ که حتى لباس و غذاى خویش را به دشمنانش مى داد چه رسد به مسلمانان ـ چیزى به او نمى دهد، در شگفت شد. لذا نزد مادرش بازگشت و او را از سخن پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) آگاه ساخت. مادر گفت: به یقین، حکمتى در آن [برخورد] وجود دارد. سپس با اجازه فرزندش دختر همسایه را براى او خواستگارى کرد و همان روز ازدواج صورت گرفت و دختر جوان در کمال سادگى و بى هیچ تکلّف و مانع تراشى به خانه شوهر آمد. پس از ازدواج، مرد جوان به فکر فرو رفت و با خود اندیشید که نمى توان دست روى دست گذاشت و همسر و مادر را بدون لوازم زندگى رها کرد. از این رو، به بیرون مدینه رفت و مقدارى هیزم جمع کرد و به شهر برد و به دو درهم فروخت؛ با یک درهم غذایى تهیّه کرد و درهم دیگر را ذخیره نمود تا با آن تبرى بخرد. وقتى چهار درهم جمع نمود، تبرى خرید تا بتواند به راحتى و بى آنکه خارى به دستانش بنشیند، هیزم ها را قطع کند. چندى بعد شترى خرید تا بتواند هیزم ها را به راحتى به بازار ببرد. او هر روز صبح به صحرا مى رفت و با تبرش هیزم بسیارى جمع آورى مى کرد و در بازار شهر مى فروخت.
چندى نگذشت که رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) او را در مدینه دید که شترى را به دنبال خود مى بَرَد. از او درباره شتر سؤال فرمود. جوان داستانش را براى حضرت حکایت کرد. آن گاه رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به او فرمودند: به تو گفتم که ازدواج کن! و او با گذشت زمان و کار مداوم یکى از ثروتمندان مدینه شد.
روایات اسلامى به روشنى بر استحباب ازدواج حتى در صورت فقر و نادارى تأکید مى کند و برخى از روایات، ازدواج را باعث فراهم شدن رزق دانسته است. براى نمونه، از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل شده است که فرمودند:
التَمِسوا الرزق بالنکاحِ(78)؛ با ازدواج رزق بجویید.
و فرمود:
من ترک النکاحَ مخافَةَ العیلَةِ فقد أساء الظنَّ بربِّهِ، لقوله تعالى: (إِن یَکُونُوا فُقَرَآءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ اللَّهُ وَ سِعٌ عَلِیمٌ)(79)؛ هر کس از ترس فقر ازدواج نکند، به خداى خویش بدگمان شده است، چون خداى تعالى مى فرماید: اگر تنگدستند، خداوند آنان را از فضل خویش بى نیاز خواهد کرد و خدا گشایشگر داناست(80).
و فرمود:
اتخذوا الأهل فإنّه أرزق لکم(81)؛ همسر گیرید که بهترین راه براى کسب روزى است.
و فرمود:
من سرّه أن یَلْقَى اللهَ طاهراً مطهَّراً فلیلقِه بزوجة و مَن ترک التزویجَ مخافةَ العیلة فقد أساءَ الظنَّ باللهِ عزّوجلّ(82)؛ هر کس دوست دارد پاک و پاکیزه خدا را ملاقات کند، با داشتن همسر حضرتش را ملاقات کند و هر کس از ترس فقر ترک ازدواج کند، به خداى عزّوجلّ بدگمانى کرده است.
و در آخرین روایتى که ذکر مى کنیم، آن حضرت سفارش مى فرمایند:
زوّجوا أیاماکم فإن اللهَ یُحَسِّنُ لهم فی أخلاقِهِم و یُوَسَّعُ لهم فی أرزاقِهِم و یزیدُهُم فی مروّاتهم(83)؛ زنان و مردان بى همسر خود را همسر دهید؛ چرا که به یقین خداوند اخلاقشان را نیکو و روزى شان را افزایش خواهد داد و بر جوانمردى و سخاوتشان مى افزاید.

ادامه دارد ...



برگرفته از کتاب جوانان؛ ازدواج وراهکارها

نوشته آیت الله محمد شیرازی

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ


X