بسم الله الرحمن الرحیم

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*

پیامد سوم: گسترش فحشا

اگر عزوبت را سبب اصلى افزایش فحشا در برخى کشورهاى اسلامى، بدانیم گزاف نگفته ایم، چه این که بسیارى از مجرّدان، آن گاه که در مى یابند نمى توانند از راه مشروع غریزه جنسى خود را ارضا کنند، به زنا پناه مى برند؛ عملى حرام که اسلام بارها بر حرمت آن تأکید نموده است. خداوند در این باره مى فرماید:
(وَ لاَ تَقْرَبُوا الزِّنَى إِنَّهُ کَانَ فَـحِشَةً وَسَآءَ سَبِیلاً)(14)؛ و به زنا نزدیک مشوید، چرا که آن همواره زشت، و بد راهى است!
(الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَ حِد مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَة وَ لاَ تَأْخُذْکُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَْخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَـآئِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ)(15)؛ به هر زن زناکار و مرد زناکارى صد تازیانه بزنید و نباید رأفت (و محبت کاذب) نسبت به آن دو، شما را از اجراى حکم الهى باز دارد؛ اگر به خدا و روزِ بازپسین ایمان دارید، و باید گروهى از مؤمنان در کیفر آن دو حضور یابند.
(الزَّانِى لاَ یَنکِحُ إِلاَّ زَانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَ الزَّانِیَةُ لاَ یَنکِحُهَآ إِلاَّ زَان أَوْ مُشْرِکٌ وَ حُرِّمَ ذَ لِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ)(16)؛ مرد زناکار، جز زن زناکار یا مشرک را به همسرى نگیرد، و زن زناکار را جز مرد زناکار یا مشرک، به زنى نگیرد، و بر مؤمنان این [امر] حرام گردیده است.
خداى متعال در حدیثى قدسى نیز فرموده است:
لا أُنیلَ رحمتی من یُعرضُنی للأَیْمان الکاذبةِ و لا أدنی منی یومَ القیامةِ مَنْ کانَ زانیاً(17)؛ کسى که مرا در معرض (و بازیچه) سوگندهاى دروغ قرار دهد، از رحمت خویش بهره مند نخواهم کرد و آن که زناکار باشد، در روز رستاخیز به خود نزدیک نخواهم کرد.
روایات بسیارى نیز در این باره وارد شده است. رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند:
یؤتى بالزانی یومَ القیامةِ حتّى یکونَ فوقَ أهلِ النّارِ، فیقطُر قطرة من فَرْجهِ فیَتَأذّى أهلُ جهنّمَ مِن نتنها، فیقولَ أهلُ جهنّم لِلخُزّانِ: ما هذِهِ الرّائحة المنتنة الّتی قد آذَتْنا؟ فیقالُ لهم: هذه رائحة زان(18)؛ در روز قیامت فرد زناکار آورده مى شود تا آن که برفراز اهل آتش قرار مى گیرد. آن گاه قطره اى از شرمگاه او مى چکد که اهل جهنّم از بوى بد آن آزرده مى شوند و به نگهبانان جهنّم مى گویند: این بوى بدى که ما را آزرد چه بود؟ به آنها گفته مى شود: این بوى یک زناکار بود.
امام باقر(علیه السلام) نیز از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل فرموده اند که:
فی الزّنا خمسُ خصال؛ یُذهِب بماءِ الوجهِ و یُورثُ الفقرَ و یُنْقِصُ العُمْرَ و یُسْخِطُ الرّحمنَ و یُخَلَّدُ فی النّارِ نعُوذ باللهِ من النّارِ(19)؛ زنا پنج ویژگى دارد؛ آبرو را مى برد، فقر به بار مى آورد، و عمر را کوتاه مى کند، و خداى رحمان را به خشم مى آورد و (زناکار را) در آتش جاوید مى سازد. پناه بر خدا از آتش!
نیز نقل است که آن حضرت به امیرمؤمنان(علیه السلام) فرمودند:
یا علیّ! فی الزنا ستُّ خصال، ثلاثٌ منها فِی الدّنیا، وثلاثٌ منها فی الآخرةِ. فأمَّا الّتی فی الدّنیا، فیُذْهِبُ بالبهاءِ و یُعَجِّلُ الفناءَ و یقطع الرّزقَ، و أمّا الّتی فی الآخرة، فسوءُ الحسابِ، و سَخَطُ الرّحمنِ، و الخلودُ فی النّارِ(20)؛ یا على! در زنا شش خصلت وجود دارد که سه تاى آن ها در دنیا و سه تاى دیگر، در آخرت است. در دنیا زیبایى و فروغ چهره را از بین مى برد و مرگ را جلو مى اندازد و رزق را مى بُرد، و در آخرت بدى محاسبه (اعمال)، و خشم خداى رحمان و جاودانگى در آتش (جهنم) را در پى دارد.
و نیز مى فرمایند:
من فَجَر بإمرأة و لها بعلٌ، تفجّر من فَرْجِهِما من صدید وادیاً مسیرةَ خمسُمِائةِ عام یتأذّى به أهلُ النّارِ من نتن ریحِهِما، و کانا مِن أشدِّ الناسِ عذاباً(21)؛ هر کس با زنى شوهردار زنا کند، (در روز قیامت) از آلت هر دوى آن ها خونابه اى مى جوشد و در رودى به درازاى پنجاه هزار سال راه جریان پیدا مى کند؛ خونابه اى که اهل آتش از بوى بد آن آزرده مى شوند و آن دو از میان مردم سخت ترین عذاب ها را مى بینند.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) در روایت دیگرى که «حـدیـث الـمناهى» نام گرفته، فرموده اند:
«آگاه باشید که هر کس با زنى مسلمان یا یهودى یا مسیحى یا مجوسى، چه آزاد باشد چه کنیز، زنا کند و پس از آن توبه نکند و با اصرار بر آن بمیرد، خداوند در قبرش سیصد در باز مى کند که از آن درها عقرب ها و مارهایى بزرگ از جنس آتش بیرون مى آیند. پس او تا قیامت (در آتش) مى سوزد و آن گاه که از قبر برانگیخته مى شود، مردم از بوى بد او آزرده مى شوند و با همین (نشانه) و به خاطر آن چه در دنیا مرتکب شده باز شناخته مى شود. آن گاه دستور مى رسد که به سوى آتش برود. آگاه باشید که خداوند مرزهایى، تعیین فرموده است، پس هیچ کس غیورتر از خداوند عزّوجل نیست و به دلیل همین غیرتش گناهان بسیار زشت (و زنا) را حرام فرموده است(22).
در کلامى دیگر مى فرمایند:
لن یعمَل ابن آدمَ عملاً أعظمَ عندَ اللهِ عزّوجلَّ من رجل قَتَل نبیّاً، أو هدم الکعبةَ الْتی جعَلَها اللهُ عزّوجلّ قبلةً لعبادِهِ، أو أفرغَ ماءَهُ فی امرأة حراماً(23)؛ ناپسندیده و نکوهیده ترین کار فرزند آدم نزد خداوند [سه چیز است]: پیامبرى را بکشد، کعبه را ـ که خداوند قبله بندگانش ساخته ـ ویران کند، یا این که به حرام آب (منى) خویش را در رحم زنى بریزد.
نیز مى فرمایند:
الزنا یُورثُ الفقرَ و یدعُ الدیارَ بلاقع(24)؛ زنا موجب [پیدایش] فقر است و زمین را مى خشکاند.
و آخرین سخنى که از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) در این باره نقل مى کنیم، روایتى است که فرمودند:
إذا کَثُرَ الزنا مِن بعدی کَثُرَ موتُ الفجأةِ(25)؛ آن هنگام که پس از من زنا فراوان شود، مرگ هاى ناگهانى فزونى مى گیرد.
امیرمؤمنان على(علیه السلام) نیز در این باره مى فرمایند:
آن گاه که روز قیامت فرا مى رسد، خداوند بادى متعفن مىوزاند که اهل محشر از آن آزرده مى شوند تا جایى که مى خواهد نفس هاى مردم را بگیرد. در این هنگام فریادگرى ندا در مى دهد: آیا مى دانید این بویى که شما را آزرد چه بود؟
محشریان مى گویند: نه (ولى هر چه بود)، ما را به نهایت آزرد.
به آن ها گفته مى شود: این بوى آلت زنا کارانى است که آلوده به زنایند و توبه نکرده، خداوند را ملاقات کرده اند؛ پس آن ها را لعن کنید که لعنت خدا بـر آنان باد. آن گاه تمام مـحشریان مـى گویند: خـدایـا زنـاکـاران را لـعـنت کـن(26).
ابوحمزه ثمالى مى گوید: نزد امام على بن الحسین(علیه السلام) بودم که مردى نزد ایشان آمد و گفت: اى ابو محمد! من به [معاشرت حرام با] زنان مبتلا هستم. روزى زنا مى کنم و روزى دیگر روزه مى گیرم. آیا این [روزه] کفاره آن [زنا] مى شود؟
امام على بن الحسین(علیه السلام) به وى فرمودند: هیچ چیز نزد خداى عزّوجلّ محبوب تر از آن نیست که هم اطاعت بشود و هم معصیت نشود؛ زنا نکن روزه هم نگیر. پس از آن ابوجعفر باقر(علیه السلام) او را با دست گرفت و به سوى خود کشید و به او فرمودند: کار اهل آتش مى کنى و امید دارى که به بهشت روى؟!(27).
امام محمد باقر(علیه السلام) مى فرمایند:
إذا زنى الزانیُ خرجَ منهُ روحُ الإیمانِ، فإن استَغفَرَ عاد إلیه(28)؛ آن گاه که زناکار زنا کند روح ایمان او را ترک مى گوید. پس اگر توبه کند، [آن روح] به سویش باز مى گردد.
نیز مى فرمایند:
کان فیما أوحى اللهُ تعالى إلى موسى بنِ عمرانَ: یا موسى! إنْهِ بنی إسرائیلَ عنِ الزّنا، فإنّه من زنى زُنِیَ به أو بالعقب من بعده. یا موسى! عُفَّ یُعَفّ أهلُک، یا موسى إن أردتَ أن یکثر خیرُ بیتِک فإیّاک و الزنا، یا موسى بن عمران! کما تَدینُ تُدان(29)؛ در میان آنچه خداى متعال به موسى بن عمران وحى نمود، آن بود که (فرمود): اى موسى! بنى اسرائیل را از زنا کردن نهى کن؛ چرا که هر کس زنا کند، یا با اهلش و یا پس از او با نوادگانش زنا مى شود. اى موسى! (نسبت به اهل و عیال دیگران) عفّت بورز تا نسبت به اهل و عیال تو عفّت ورزیده شود. اى موسى! اگر مى خواهى که خیر خانه ات فراوان شود، از زنا بپرهیز. اى موسى بن عمران! هرچه کنى، به همان سان جزا مى بینى.
امام صادق(علیه السلام) نیز از پدرش امام باقر(علیه السلام) نقل مى فرمایند که حضرت یعقوب(علیه السلام)به فرزندش یوسف(علیه السلام) گفت:
یا بُنیَّ! لا تَزْنِ فإن الطّیرَ لوزَنى لتناثر ریشُه(30)؛ اى پسرکم! زنا نکن که به یقین اگر پرنده اى [نیز] زنا کند، [به کیفر این کار] پرهایش مى ریزد.
امام صادق(علیه السلام) خود مى فرمایند:
إن أشدَّ الناس عذاباً یومَ القیامةِ رجلٌ أقطر نطفتهُ فى رَحِم یحُرمُ علیه(31)؛ همانا در روز قیامت، سخت کیفرترین مردم کسى است که نطفه خود را در رحمى که بر او حرام است بریزد.
و نیز فرموده اند:
إنّ عیسى(علیه السلام) قال للحواریینَ: إنَّ موسى أَمَرَکم أن لا تَحْلِفوا بِاللهِ کاذبین و أنا آمُرُکم أن لا تَحْلِفوا باللهِ کاذبینَ و لاصادقینَ. قالوا: زدنا. قال: إنّ موسى أمرکم أن لاتَزنوا و أنا آمرُکم أن لاتُحَدَّثواْ أنفسَکم بالزنا، فضلاً عن أن تزنوا. فإنَّ من حدّثَ نفَسه بالزنا کان کَمَنْ أوقَدَ فی بیت مزوّق فأفسدَ التزاویقَ الدخانُ و إن لم یحترق البیتُ(32)؛ حضرت عیسى(علیه السلام) به حواریون فرمود: موسى(علیه السلام) به شما امر نمود که به دروغ، به خدا سوگند نخورید و من به شما امر مى کنم که نه به راست نه به دروغ به خدا سوگند نخورید. آن ها گفتند: برایمان بیشتر بگو. فرمود: موسى(علیه السلام) به شما امر کرد که زنا نکنید، و من به شما امر مى کنم درباره [تن دادن به] زنا حتى نیندیشید، چه رسد به این که زنا کنید؛ چرا که هرکس به زنا بیندیشد مانند کسى است که در خانه اى رنگ شده و زیبا آتش برافروزد که [در نتیجه] اگرچه خانه را نمى سوزاند، اما دودش رنگ ها و زیبائیها را از بین مى برد.
در حدیث دیگرى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) آمده است که:
هر کس با زنى به حرام یا با مردى یا پسر جوانى در دُبُرش نزدیکى کند، خداوند در روز قیامت او را در حالى که بدبوتر از مردار است محشور مى کند و مردم از آن بو آزرده مى شوند، تا آن که وارد جهنم مى شود. و خداوند نه توبه اى از او مى پذیرد و نه فدیه اى و او را در تابوتى میخ کوب شده با میخ هاى آهنین رها مى کند و در آن تابوت چنان بر او زده مى شود که با آن میخ ها در مى آمیزد. پس اگر رگى از رگ هاى او (اندکى از عذاب او) را بر چهارصد نفر نهاده شود، همگى مى میرند و او سخت کیفرترین مردم خواهد بود(33).
و نیز فرمودند:
إیّاک و الزّنا فإنّه یُمحِقُ البرکة و یُهلک الدّینَ(34)؛ از زنا بپرهیز؛ چرا که برکت را از میان مى برد و دین را نابود مى کند.
در حدیث دیگرى شبیه این مى خوانیم:
اِتَّقِ الزّنا فإنّه یُمحق الرّزقَ و یُبطلُ الدّین(35)؛ از زنا بپرهیز که برکت روزى را مى برد و دین را باطل (نابود) مى کند.
در حدیث دیگرى آمده است:
ما عَجَّت الأرضُ إلى ربِّها عَزّوجلّ کعجیجِها من ثلاث؛ مِن دم حرام یُسْفَکُ علیها، أو اغتسال مِن زِنا، أو النومِ علیها قبل طلوعِ الشّمس(36)؛ زمین، بدترین فریادها را زمانى به درگاه خدا بر مى آورد که خون ناروایى بر آن ریخته شود؛ از زنا غسل شود؛ تا قبل از طلوع آفتاب [بین الطلوعین] بخوابد.
و نیز روایت شده است:
إن الزّنا یُسوِّدُ الوجهَ و یُورِثُ الفقَر و یُبتِر العمر و یَقْطَعُ الرّزقَ و یُذهِبُ بالبهاء و یُقَرِّبُ السّخطَ و صاحبُهُ مخذولٌ مشئومٌ(37)؛ همانا زنا، چهره را سیاه مى کند و فقر به همراه دارد و عمر را کوتاه مى کند و رزق را قطع مى نماید و خشم [خداى رحمان را] نزدیک مى سازد و انجام دهنده اش به خود واگذاشته شده و شوم است.
در پایان این بخش روایتى از حضرت مى خوانیم که فرمودند:
لایَزْنی الزانی حین هوَیزنی و هو مؤمنْ (فَسُئِلَ عن معنى ذلک، فقال:) یُفارِقُهُ روحُ الإیمانِ فی تلک الحالِ فلا یَرْجِعُ إلیه حتى یتوبَ(38)؛ زانى در حال زنا ایمان ندارد. (از ایشان درباره معناى آن سؤال شد، فرمود:) در آن حال روح ایمان او را ترک مى گوید و زمانى به سویش باز مى گردد؛ که توبه کند.
پس باید در راه ریشه کن کردن این پدیده شوم و خانمان سوز کوشید تا از بدبختى دنیا و آخرت در امان بود و از آن به خدا پناه برد.

برگرفته از کتاب جوانان؛ ازدواج وراهکارها

نوشته آیت الله شیرازی


X